چجور تو این کون جا کنم دنبال مامان بزرگ میگردی خیلی بچم

0 views

چجور تو این کون جا کنم

تشکر کردم گفتم به خانومم اسپانیا خیلی خوش گذشته ممنون ازتون اونم گفت نه بابا مثله خواهرمه منم خندیدم گفتم فقط خواهر که دنیا گیر داد محمد منظورت چیه منم پیچوندمش بعد گفتم دنیا عکسارو جایی نزاری گفتش تو مگه دیدی گفتم اره خوب گفت وایییی من لباس زیر داشتم گفتم تو مثله خواهرمی که اونم خندید گفتش یه چندتا عکس هستش که من ندیدم نشونم داد دیدم تو یکی از عکسا خانومم تو بغله یه مرده لبه دریا دراز کشیده مرده دستشو گذاشته رو سینش گفتم دنیا این مرده کیه گفتش اونم توریست بود مثله ما گفتم الناز یعنی خانومم چه راحته اونم گفت فکر بد نکن اتفاقی شد منم گیر دادم تعریف کنه اونم گفت نه چیزی نبوده منم دیگه بی خیال شدم ولی کلی فکرمو مشغول کرده بود اون عکسه به خانومم هیچی نگفتم تا یه روز رفتم دنبال دنیا گفتم میشه چند دقیقه حرف بزنیم اونم اوکی داد رفتیم تو یه کافی شاپ بهش گفتم راستش همش فکر می کنم یه اتفاقی
سینه هایی که هنوز خام بودن
بعد از یکسال دوستی، خیلی راحت و بدون هیچ توضیحی ازم خواست دوستانه از هم جدا بشیم. از غرورم که شکسته شده بود و از التماس هام واسه توضیح دلیل رفتنش و اصرار واسه موندنش، از گرفتن دستش و پس زدن اون، از همه چی شاکی بودم…..
با تماس دست مسافر کناری به پاهام به خودم اومدم. دستش رو از کنار کوله پشتی خودش روی پام گذاشته بود. کمی به دستهای ظریف و دخترونش ب نگاه کردم. صورتمو آروم به سمتش چرخوندم. باورم نمی شد
یه دختر نوجوون حدود 15 یا 16 ساله دختر با چشمای نگران نگاهم کرد و دوباره سرش رو برگردوند
آروم دستش رو از روی پاهام برداشتم و کنار زدم. نمیدونم چرا احساس کردم اینکار رو واسه حساب کردن کرایش انجام داده. کرایه دو نفر رو حساب کردم.

تو پیاده رو با فاصله کم دنبالم میومد تازه اندامش بهتر دیده میشد. سینه هایی که هنوز خام بودن صورت بچگونه و قد و هیکل ظریفش
خیره به چشمام و منتظر تایید من بود. با اشاره ازش خواستم نزدیک بشه. خنده ای کرد سکس ایرانی و به سمتم اومد. بلافاصله دستشو تو دستم حلقه کرد

چجور تو این کون جا کنم

حس شهوت
میدونستم از اون اُمُل ها نیستی
با تعجب نگاش کردم. دستمو آروم ازش جدا کردم و گفتم
بچه تو چند سالته
جا خورد و با ناراحتی گفت
نکنه دنبال مامان بزرگ میگردی خیلی بچم؟ خوشت نمیاد؟ فکر میکنی بلد نیستم
آروم باش من فقط سنت رو پرسیدم
به چهارراه که رسیدیم نگاهش کردم و باخنده بهش گفتم من مسیرم ازین سمته تو هم برو خونه بچه! بشین درساتو بخون
دستمو دوباره محکم گرفت و خودش رو بهم نزدیک کرد. با چهره ای ملتمس گفت: من جایی ندارم.
نه فردین بودم ، نه اهل کفران نعمت و دست رد زدن به دختری که خودش رو دو دستی تحویل میده. اما هر چقدر نگاهش میکردم واسم یه دختربچه بود و اصلا نمیتونستم بهش حس شهوت داشته باشم

تو حموم یه ساکه حسابیم برام زد تخمامم میلیسید

فقط کاندوم یادت نره
دیشب هم پیش دو تا آدم لاشی و پست بودم اما حالشون رو گرفتم و صبح زود هم از دستشون فرار کردم جایی داری یا میخوای تا صبح سین جیم کنی مارو؟
نمیدونم چرا تو دلم باورش کردم بعد از کلی کلنجار با خودم شروع به زنگ زدن به دوستام واسه مکان کردم. از کنارم تکون نمیخورد. با هرزنگ و جواب رد دوستام، تو چشمام با ناراحتی نگاه میکرد و میگفت: اینم نشد
آخرین کسی که به ذهنم رسید سعید بود. یه دوست قدیمی که چندماهی بود خبری ازش نداشتم. سعید وقتی ماجرا رو شنید با ذوق عجیبی گفت:

pornstar,brunette,tattoo,shaved,tattoos,vibrator,toy,masturbating,masturbation,masturbate,heels,orgasm,reality,big-tits,big-boobs,tattooed,1080p,alterotic,janey-doe,alt-erotic

From:
Date: March 19, 2020